اي سليمان در ميان كبك و باز

حلم حق شو با همه مرغان بساز

*

منطق‌الطیر سلیمانی بیا

بانگ هر مرغی که آید می‌سرا

چون به مرغانت فرستادست حق

لحن هر مرغی بدادستت سبق

مرغ جبری را زبان جبر گو

مرغ پر اشکسته را از صبر گو

مرغ صابر را تو خوش دار و معاف

مرغ عنقا را بخوان اوصاف قاف

مر کبوتر را حذر فرما ز باز

باز را از حلم گو و احتراز

وان خفاشی را که ماند او بی‌نوا

می‌کنش با نور جفت و آشنا

کبک جنگی را بیاموزان تو صلح

مر خروسان را نما اشراط صبح

هم‌چنان می‌رو ز هدهد تا عقاب

ره نما والله اعلم بالصواب

مثنوي معنوي، دفتر چهارم